ثبت آگهی رایگان
فروشگاه مهین استور 1
وکیل ملکی با 20 سال سابقه کار

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

8 / 10
از 126 کاربر
مرجع : اشعار سعدی بازدید : 1380
مطالب » شعر و ادبیات » اشعار سعدی » جمعه 14 اسفند 1394 در 57 : 23
ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟ حیوان را خبر از عالم انسانی نیست داروی تربیت از پیر طریقت بستان کادمی را بتر از علت نادانی نیست روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد نتوان دید در آیینه که نورانی نیست شب مردان خدا روز جهان افروزست روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست ...
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست

مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست

خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟

حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

داروی تربیت از پیر طریقت بستان

کادمی را بتر از علت نادانی نیست

روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد

نتوان دید در آیینه که نورانی نیست

شب مردان خدا روز جهان افروزست

روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

پنجهٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن

کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

مطلبهای مرتبط

سعدی برای انسان قرن بیست و یکم چه حرفی برای گفتن دارد؟

سعدی برای انسان قرن بیست و یکم چه حرفی برای گفتن دارد؟

هفته نامه چلچراغ - یدالله نیک فر: خوشبختانه چند سالی است که روز اول اردیبهشت را روز سعدی نام گذاری کرده اند و به مناسبت همین روز یادی از شاعر بزرگ ایرانی می شود. هرچند شعرها و جمله ای بسیاری از سعدی د ...
صبر در شعر فارسی - سعدی

صبر در شعر فارسی - سعدی

صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست   چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست   گر بزند حاکمست ور بنوازد رواست گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست   ...
آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست

آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست

آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست   پنداشت که مهلتی و تأخیری هست  گو میخ مزن که خیمه می‌باید کند   گو رخت منه که بار می‌باید بست سعدی   گل که هنوز نو به دست ...
ثناگویی امیر دزدان...

ثناگویی امیر دزدان...

ثناگویی امیر دزدان... شاعری پیش امیر دزدان رفت و ثنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده به در کنند. مسکین، برهنه به سرما همی رفت... سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را ...

دسته بندی مطالب

آمار سایت

نمایش همه
علاقه مندی ها ()